تولد مامان بابا
سللللللللام عمرم نفسم تو این چند روز خیلی خوش گذروندیم تولد عمو فرشاد بود و خاله انا تو درکه براش تولد گرفت خیلی بهمون خوش گذشت.
17هم تولد من و بابا جون بود مثل هر سال با هم تولد گرفتیم اخه 16شهریور تولد مامانه و 18شهریور هم تولد بابایی برای همین 17تولد میگیریم گل پسرم با رادین خاله امده بودن شمعها رو خاموش میکردن فکر کنم 6دفعه ای روشنش کردیم و شما دوتا شیطون با ابپاشی فراوان خاموشش میکردید.
خدایای عزیزم مرسی سورنا رو بهم دادی و مرسی از همسر خوب و مهربانی که بهم دادی دوتاشون و همیشه برام سالم و خوب نگه دار مرسی خدای مهربونم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی